قانون 5 ثانیه دقیقا چیست؟

مقدمه
در سراسر زندگی همه ی ما، افرادی به ما گفته اند که باید بهتر از بهانه هایمان و بزرگتر از ترس هایمان باشیم. همچنین همه ما در بسیاری از لحظات زندگی شک به دلمان راه پیدا میکند و دچار ترس، اضطراب یا اهمالکاری میشویم. به خود میگوییم همه چیز خوب است و نیازی به تغییر نداریم. اما اگر راز رسیدن به اعتماد به نفس و شجاعت برای داشتن یک زندگی بهتر، تنها دانستنِ چگونگیِ هل دادن خودمان به سمت جلو باشد چه؟ پاسخ این سوال تنها یک دلیل دارد: مغز ما بهگونهای عمل میکند که بقایمان را حفظ کند و ما را از خطر دور نگه دارد. تغییر یعنی رویارویی با چیزی جدید، ترسناک و نامطمئن و چنین چیزی به مذاق مغزمان خوش نمیآید. به همین خاطر، به محض اینکه ایدهای برای تغییر به ذهنمان خطور میکند، مغز دست به کار میشود تا با ترفندهای گوناگون ما را از کاری که میخواهیم انجام دهیم منصرف کند.
مل رابینز با استفاده از علم عادت ها، هنر، تجارت و داستان هایی جذاب و حقایقی غافلگیرکننده درباره ی برخی از معروف ترین برهه ها در تاریخ، به توضیح اهمیت و ارزش این اصطلاحِ «هل دادن» یا برانگیخته ساختن خود برای انجام کار می پردازد. اما نکته ی جالب اینجاست که استفاده از این ابزار تنها 5 ثانیه زمان می برد!!!
مغز ؛ دوست یا دشمن؟
شاید بارها پیش آمده که می خواهیم کاری را شروع کنیم اما آن را به شنبه هفته بعد یا ماه آینده موکول می کنیم! این دقیقا همان موضوعی است که در مقدمه بیان شد یعنی مغز ما بهگونهای عمل میکند که بقایمان را حفظ کند و ما را از خطر دور نگه دارد. تغییر یعنی رویارویی با چیزی جدید، ترسناک و نامطمئن و چنین چیزی به مذاق مغزمان خوش نمیآید. حال اگر میخواهیم واقعاً کاری را به سرانجام برسانیم، باید پیش از آنکه مغزمان فرصت بهانهجویی پیدا کند، دست به کار شویم و این یعنی به محض اینکه فکری به ذهنمان میرسد، آن را عملی کنیم. در واقع، ما باید از مغزمان سریعتر عمل کنیم.
قانون 5 ثانیه هم در همین خصوص است. مل رابینز هنگامی که مشغول تماشای تلویزیون بود، برنامهای دید که در آن پرتاب یک موشک را نمایش دادند. در آن برنامه، رابینز دید که پیش از پرتاب موشک، از ۵ تا ۱ شمرده میشود و سپس، موشک سفر خود را آغاز میکند. در آن لحظه، جرقه قانون 5 ثانیه در ذهن رابینز زده شد.
قانون 5 ثانیه
با مشاهده که مل رابینز در تلوزیون دیده بود زنگ هشدار را برای ساعت ۶ صبح تنظیم کرد. او که که از وضع آشفته زندگیاش خسته شده بود تصمیم گرفت به جای فشردن دکمه چرتزدن، آرام از ۵ تا ۱ بشمرد و بلافاصله از تخت بیرون بیاید و روزش را آغاز کند. صبح روز بعد، هنگامی که صدای زنگ هشدار را شنید، به جای اینکه به خوابیدن ادامه دهد، آرام پیش خود شمرد: «۱، ۲، ۳، ۴، ۵» و در دم از جایش بلند شد. هوا سرد و همهجا تاریک بود، با این حال، رابینز بر خلاف همیشه، به جای آنکه به احساسش توجه کند و بدون فکر اضافه فقط کاری را که باید انجام میشد، انجام داد و از جا برخاست.
مل رابینز بر این باور بود که قانون ۵ ثانیه اینگونه عمل می کند که لحظهای که ایده انجام کاری به ذهن میرسد، باید از ۵ تا ۱ شمرد و بلافاصله دست به کار شد، وگرنه مغزتان شما را منصرف خواهد کرد.
قانون 5 ثانیه راه کاری برای مقابله با اهمال کاری
یکی از بهانههای شایع برای اهمالکاری، این است که افراد در انتظار منبع الهام و انگیزه هستند و تا حس و حال انجام کاری را نداشته باشند، آن را به تعویق میاندازند. قانون ۵ ثانیه برای این دسته از افراد بسیار کارآمد است.در روانشناسی، مفهومی به نام منبع کنترل وجود دارد که در سال ۱۹۵۴ مطرح شد. بر اساس این مفهوم، هرچه شما بیشتر باور داشته باشید که کنترل زندگی، کارها و آیندهتان را در دست دارید، خشنودتر و موفقتر خواهید بود. در واقع، کسانی که برای انجام کارهایشان منتظر مداخله خارجی نیستند و به بهانه نداشتن انگیزه کارهایشان را عقب نمیاندازند، موفقتر عمل میکنند.
عادات
عادات، طرز فکر و ویژگیهای شخصیتی همه ما قابل تغییر هستند. تنها کافیست که بدانیم چگونه میتوانیم آنها را تغییر دهیم تا زندگیمان را بهبود ببخشد. پیشفرض مغز ما این است که تغییر به خاطر ماهیت ناشناختهای که دارد، خوب نیست و با ترفندهای گوناگون ما را از تغییر منصرف میکند. بنابراین، هر دفعه که با ایدهای روبهرو میشویم، نباید به مغزمان فرصت واکنش دهیم و در ۵ ثانیه، تصمیم بگیریم که ایدهتان را عملی کنیم.
کتاب: قانون ۵ ثانیه (The 5 Second Rule) اثری از مل رابینز (Mel Robbins)